پرش به محتوا

نه به ماشین جنگ: در فلسطین، لبنان، ایران یا هرجای دیگر

راه‌پیمایی «فمینیست‌ها برای ژینا» در نیویورک

بنیامین‌ نتانیاهو در خطابی بی‌واسطه با مردم ایران از «صلح و رفاه» می‌گوید. صلحی برای «دو مردم باستانی»: “ایرانیان و یهودیان”. درست در حالی‌که یک هفته به سالگرد جنگی باقیست که در آن اسراییل تحتِ دولت نتانیاهو هزاران تن فلسطینی را کشته و میلیون‌ها تن را آواره کرده است، درست دو روز پس از آن که دامنه‌ی جنگ را برای نابودیِ «مهره‌های جمهوری اسلامی» به لبنان کشیده و یک‌پنجم جمعیت لبنان را آواره کرده، در آستانه‌ی سالگردِ شدت گرفتنِ نسل‌کشیِ مردم غزه، برای «مردمِ اصیل پارسی» از صلح می‌گوید. صلحی که از قرار عرب‌های فلسطین و لبنان شایسته‌اش نبوده‌اند. درکِ ما از بیان فاشیستیِ نتانیاهو نیز همین‌قدر «بی‌واسطه» است: عرب‌های فلسطین لابد آن‌قدر «اصیل» نبوده‌اند که در طول این همه سال اشغال و استعمار، لیاقتِ صلح، برابری، «زیرساخت‌ها»ی آب و فاضلاب و «مراقبت‌های بهداشتی» را داشته باشند و چه‌بسا بهتر می‌بود که به‌تمامی نابود می‌شدند تا «مردم باستانی یهود» در صلح زندگی کنند.

دم خروس نتانیاهو البته از زیر سخنانی که نوید صلح و رفاهی زودهنگام به مردم ایران می‌دهند، پیداست! از خلال وهمِ صلحِِ، فی‌الواقع خط‌ونشان جنگ می‌کشد: «جایی در خاورمیانه نیست که اسراییل نتواند به آن برسد». جایی نیست که آن‌ها برای محافظت از مردم و سیستم آپارتایدشان به آنجا نروند و البته صلح بناست زود با موشک فرا رسد. نتانیاهو البته فراموش کرده که کدام «مردم ایران» را خطاب می‌کند. آیا مردم ایران همان‌ها نبودند که در طول هفت سال گذشته دست‌کم در سه قیام بزرگ و چندین اعتراض منطقه‌ای و سراسری نشان دادند که خود عاملیت دارند و بر آن‌اند که سرنوشت خود را جور دیگری بسازند؟ آیا همان مردمی نیستند که طنین «زن،‌زندگی، آزادی»‌شان جهان را درنوردید؟ آیا زیستن تحت مرگ‌سیاستِ جمهوری اسلامی شامه‌ی بسیاری از ما را برای بوی «زندگی» تیزتر نکرده است؟ آیا به امثال نتانیاهو که «زندگی» را از فلسطینیان دریغ داشته و جز جنگ و سرکوب و استثمار برای مردم عرب همجوارش منادیِ چیز دیگری نبوده، نیازی داریم که «فقر بی‌پایان، سرکوب و جنگ»ی را که جمهوری اسلامی در داخل و خارج مرزهایش به ارمغان آورده، به ما یادآوری کند؟

به نام «زن، زندگی، آزادی» تن می‌زنیم از این ریاکاریِ آشکار و از این که خطاب صلحی قرار گیریم که منادی‌اش صدای جنگ‌طلبی و فاشیسم باشد. ما در تنیده به نام زن و زندگی علیه صدای مردانه‌ی جنگ در ایران و در منطقه می‌ایستیم. و یادمان نمی‌رود که آزادی از دستانِ زندگی‌ورزِ ماست که می‌روید.